با سلام و خسته نباشید
بنده ۱۴ سال سن دارم و اسمم هست محمد رضا و از زمانی که بچه بودم عاشق دختر خاله ام شده ام او چند ماه از من کوچک تر است،من خیلی از نظر روحی و فکری دچار مشکل شده بودم و فقط توانستم به پسر خاله ام بگویم چون که ما با هم خیلی رفیق هستیم و اصلا شبیه فامیل نیستیم و چند بار هم سعی کردم که به دختر خاله ام بگویم اما نتوانستم و همش به خودم می گویم که آیا در بزرگسالی هم باز هم عاشقش می مانی؟ آیا واقعا عاشقی ؟ در آینده می خواهی چه کنی؟ آیا لیاقت داری ؟ممکن است جواب نه بشنوی ؟ آیا می توانی از یک نفر دیگر مراقبت کنی ؟ آیا الکی نیست ؟ و بیشترین سوال هایی که در ذهنم می گذرد این است که آیا واقعا عاشق هستم_اگه جواب نه بشنوم چی و انقدر این موضوع از فکرم می گذرد که دیوانه می شوم .
و نمی دانم باید چکار کنم و یک دوره هم حس کردم که افسرده شده ام اما باز هم سعی کردم که مادر و پدرم نفهمند و فقط و فقط با پسر خاله ام که همسن خودم هست در میان می گذارم چون که او هم تجربه عاشقی داشته است ولی بالاخره شکست عشقی خورد و یک دوره افسرده شد که رفت دکتر و خوش بختانه سالم شد و احساس می کنم که خیلی زیر فشار هستم و بعضی وقت ها هم اصلا نمیدونم دارم چی کار می کنم و پارسال هم از نظر درسی افت کردم اما نه خیلی ولی امسال یه ذره به حالت خودم برگشتم اما نه خیلی و بعضی وقت ها بسیار و بسیار می ترسم از این ماجرا که نکنه به آینده ام لطمه بزند یا هر چیز دیگری .