با سلام و خسته نباشید.وقتتون بخیر.
من زنی ۲۳ ساله و همسرم ۳۲ ساله.من خانه دار و اون لیسانسه.از نظر مالی تقریبا در یه سطحیم.۳ ساله ازدواج کردم.۳ سالم نامزدی بودم.از ۱۷ سالگی.ازدواج من کاملا سنتی و اجباری بود.به اجبار خانواده مجبور به این ازدواج شدم و از روز اول گفتم من اینو نمیخام خانوادم گفتن اینو نگیری باید خودتو بکشی.در دوران عقد خیلی مشکل داشتیم خیلی اجازه نمیدادم دست بهم بزنه.ازش متنفر بودم خیلی زیاد خانواده ها هم اینو میدونستن و کاری نمیکردن.از همه طرف بامن دعوا داشتن و مجبور به خودکشی کردم که بعد از رسوندن به بیمارستان و گذشت یک هفته بهتر شدم.و بازم پافشاری کردم کع نمیخوامش.اما گوششون بدهکار نبود.تا اینکه ازدواج کردیم و الان زندگی خیلی بدی رد دارم واصلا دوستش ندارم.در ضمن ما پیش پدر مادرش زندگی میکنیم و این بیشتر منو اذیت میکنه خانوادش با من خیلی بد هستن.از طرف دیگه مشکل بچه دار شدن دارن و باید عمل بشه.به هیچ کدوم از حرفام گوش نمیده و اصلا اصلا منو درک نمیکنه.من چیکار کنم تو رو خدا راهنماییم کنید.دلم طلاق میخواد ولی خانوادم اصلا حمایت نمیکنن.بین دو راهی گیر کردم کمکم کنید
تو رو خدا یه جوری کمک کنید که من متوجه حرفاتون بشم.من مشاوره زیاد رفتم و گفته شوهرتم بیاد ولی اون نمیاد چیکارش کنم.به من پول نمیده تا برم همیشه فقط یه جلسه میرم بعدش ول میشه