نمیدونم از کجا بگم من توی تهران سوپروایزر یه بیمارستان خصوصی ام که سهام دار داره یعنی صد درصدش خصوصیه حدود 42 درصد بیمارستان به اون عظمت مال یه دکتره بقیش مال حدود 60 نفر دیگه این ادم رئیس بیمارستان نی یعنی خودش نخواسته ولی از نظر قدرت حرف اول رو میزنه یعنی حتی رئیس بیمارستان که از جلوش رد میشه به اون دکتره میگه سلام قربان ببینید دیگه چه گردن کلفتی داره..
من خوب از روی احمقی یا دلسوزی یا هرچی که شما اسمش می ذارین یه روز تو اتاق عمل بودم این دکتره جراح مغزه به اون یارو که قرار بود برادرش عمل بشه گفت دستمزد من طبق تعرفه میشه 70 میلیون این 70 میلیون رو برو 7 تا سکه بخر بیار منم راستش عادت ماهانم بود پریود بودم اصلا نفهمیدم چی گفتم گفتم دکتر این پولا چطور از گلوت پایین میره مرتیکه حروم خور اصلا بی عقل شده بودمالان که فکر میکنم میبینم 70 ملیون 70 ملیونهه دیگه اصلا آنقدر دعوا کردم باهاش هیچی نگفت مثل حیوون فقط میخندید بعدم تو اتاق عمل سیگار کشید بهش گفتم ممنوعه اینو که گفتم گر گرفت یه داد سرم زد که هنوز گوشم سوت میکشه قشنگ افتادم رو زمین گفت توی یه لا غبا به من میخوای چیزی یاد بدی بعدم گفت بار بندیل تو ببند برو همون طویله ای که بودی!
گفتم تو که رئیس نیستی به رئیس بیمارستان زنگ زد گفت این ماه دیگه این بیمارستان نباشه اونم گفت چشم قربان!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا هم از اون یه ماه حدود 25 روزش گذشته بخدا من این بیمارستان رو دوست دارم تازه به محیط کارم داشتم عادت میکردم تازه زندگیم داره سر و سامون میگیره حتی خصوصی رفتم خونش برا معذرت خواهی در رو باز نکرد
تنها راهش اینه که جلو اون همه دکتر بگم غلط کردم.. خوردم
الان من چکاری باید انجام بدم؟؟
دارم دیوونه میشم
یکی نیست بگه به تو چه آخه دختره * ابله