سلام خسته نباشید بنده با آقایی اشنا شدم در تلگرام که ایشون شاعر هستن و به بنده درس ادبیات و وزن و...درس دادن مجرد بعد از مدتی که از آشنایی ما گذشت ایشون به من ابراز علاقه کردن و صحبت خواستگاری من قبول نکردم کنکور دادم و منتظر جوابم ویژگی های ایشون مهربان با شخصیت تحصیلات کارشناسی با ادب کمی شوخ طبع منطقی به اندازه شاعرانه و رمانتیک خوش قلب ظاهرشون هم خوبه یعنی ایرادی ندارن و حقوق ماهیانشون ۴ م و مقداری عکس من رو به خانوادشون نشون دادن من چند بارگفتم نه ولی ایشون پافشاری میکردن و البته کمی زود عصبانی میشن و خیلی زود هم عصبانیتشون فرو کش میشه بهم علاقه دارن و منم همینطور در کل این ویژگی هارو دارن از یک طرف منم رشکه پزشکی میخوام بخونم و اهداف خیلی مهمی دارم به ازدواج با وجود اینکه خواستگار داشتم فکرنکردم چون میترسم از مسئولیت ن..نکنه از هدفم که این همه زحمت کشیدم و همیشه بهترین بودم دور بشم ایشونوضع مالی خودش متوسطه خونه اجاره ای دارن در تهران و اغلب اوقات سرکارهستن اخلاقش خوبه و برای دیدن من به شهر ما اومدن و منم چون ازمادرم مسئله ای رو پنهان نمیکنم و ایشون قصد بدی نداشت رفتم دیدم منم زودرنج حساس مهربانین باهدف و برنامه اعتمادبه نفس متوسط نکته سنج و خوش اخلاقم اما خودم میدونم گاهی شکاکم و سریع خیلی سریع ناراحت میشم چهارماهی از آشنایی ما میگذره از یک طرف هدفم از طرفی علاقه نمیدونم اصلا ازدواج خوبه یا نه ؟میترسم منی که اصلا قصدشو نداشتم پشیمون بشم و از بی توجهی متنفرم گاهی که سر کاره بهش شک میکنم یا دیر پیام میده اما تمام وقتش برای خودمه و میدونم با کسی نیست اما مدام این مسئله آزارم میده دوسش دارم با احساسهو منطقی و منم همینطور مادرمم میگه نه درس بخون نمیدونم چی کار کنم میگم پشیمون نشم ؟اذیتم نکنه؟دوستم نداشته باشه چی؟یا مورد بهتری برام بیاد ؟قول داده بودم ابدا ازدواج نکنم همه رو رد میکردم اما نمیدونم چی شد لطفا راهنماییم کنید و اینکه من سختگیرم و خودمم گاهی زود عصبانی میشم ولی کلا آرومم ایشون ۲۹و من ۱۹ ولی رابطه خیلی خوبی داریم جز گاهی که من دلتنگ میشم و ممکنه کمی ناراحت بشم ولی ایشون اغلب اوقات برای ارامش من تلاش میکنه و اینکه اهداف شغلی و تحصیلیم برام خیلی خیلی مهمه و البته تهرانن ولی هم شهری خودمونن و آدم با درکی هستیم هردونه و متین و با تجربست متشکرم راهنمایم کنید