سلام من و پسری عاشق هم شدیم و هر دو۲۶ساله ، پدر پسر چون در گذشته از همسرش جدا شده و از اون بی وفایی دیده دچار وسواس فکری شده و الان برای پسرش همش بدبینوهست و مدام داره منصرفش میکنه از طرفی این پدر جوری بوده ک همیشه حرف حرف خودش بوده و پسر بسیار تابع پدرشه حتی اگر قبول هم نداشته باشه حرفشو باز میگه نمیتونم بی احترامی کنم بهش اما الان سر ازدواجش خیلی پافشاری کرده ک راصیش کنه از طرفی رسم ما بر مهریه یک دنگ خانه و ۵۰مثقال طلا و ۱۲۴سکه بوده ک مجدد پدر پسر مخالفت کرد و الان به شدت باز مخالف ازدواج ماست با این حال من با پدرم صحبت کردم و به نطر اونا که ۱۴سکه فقط بود راضیشون کردم اما هنوز پدرش مخالفه و بدبین و بیشتر به این بابته که اینبار پسرش به انتخاب خودش تصمیم گرفته و پدرش هیچ دخالتی نداشته الان من سر دوراهی موندم ایا زندگی با این پسر با همچین پدری درسته البته ناگفته نماند پسر مدام میگه الان پددم اینجوره و بهدا خوب میشه وقتی ببینه ما مشکلی نداریم با هم منم زیاد نمیزارم تو زندگیمون دخالتی کنه لطفا کمکم کنید خانواده خودمم وقتی دیدن پدرش این اخلاقو داره زیاد تمایلی ندارند به ازدواج ما ولی همچنان عشق بینمون هست