بنده دختری 20ساله هستم در بچگی یعنی دوسالگی پدرم ایران نبودن و مادرم درس میخوندن و پیشم نبودن من تمام مدت پیش عمه و مادر بزرگم بودم پدر بزرگم علاقه شدیدی به من داشت و همین علاقه زمینه ساز حسادت عمه هام به من و درنهایت کتکشون بی دلیل به من شد
بعد از چندسال که درس مادرم تموم شد از پدرم جدا شدن توی سن ۱۳سالگی من
توی سن ۱۶سالگی من پیشنهاد عکاسیبه صورت مجازی داشتم و قبول مردم بعد از چند ماه ایشون به من پیشنهاد دوستی دادن من به ایشون پاسخ مثبت دادم طی چهار سال ما رابطمون مجازی بود و هیچ دیداری نبود تااینکه من ایشون خیانت کردن و به صورت وقیح خودشون اومدن و گفتن که بله اینجوری بوده من با مادرم زندگی میکنم و ایشون اواخر رابطه در جریان قرار گرفتن دوسال پشت کنکورموندم تااینکه قبول شدم پسریو توی زندگیم راه نندادم تااینکه دوماه پیش باپسری توی شهر خودمون اشنا شدم اما این بار با اطلاع کامل مادرم رفتم جلو ایشون پنج سال با * نفر در ارتباط بودن و خودشون گفتن تنها دلیل جدایشون پیشنهاد دختر خانوم قبل بابت ازدواج بوده و ایشون سنشون کم بوده جداشدن و هنوز بعد از. جدایی توی اینستا دارن اون دختر خانومو ارتباط اجتماعی بالایی دارن و دوستای دختر زیادی البته منو به تمام دوستاشون نشون دادن و اشنا شدیم اما این ترس هنوز توی وجود من هست باخودشونم صحبت کردم و گفتن نه نگران نباش تمام دوستاشون تایید کردن از زمانی که ما باهم هشتیم ایشون هیچ کاری دیگه نمیکنن و تمام کاراییکه قبلا میکردن رو هم بهم گفتن بامن * رابطه پایدارو میخان و از لحاظ مالی مستقل هستن مادرم از نزدیک دیدتشون و تاییدشون کردن اما من این ترس هنوز از رابطه قبل دارم بااینکه ایشونم از رابطه قبل من باخبرم میشه لطفا منو راهنمایی کنین متشکرم