با سلام پدر شوهرم سالها پیش ازدواج مجدد کرده بود و صاحب یک پسر شد اما به خاطر زن و بچه اش پدرش مجبورش کرد زنش را طلاق بده از بچه دورادور خبرداشت اماچندوقت پیش پسرش اومده و گفته سرطان دارم کمکم کن اونم چون به جزخونه اش چیزی نداشته ازطرفی هم کمی از زنش حساب میبرده گفته چیزی ندارم امابعداز اون قضیه مریض شده وتورخت خواب افتاده هیچی نمیخوره وفقط میخوابه به همه جا بردیم تانوارمغزازش گرفتن گفتن سالمه میخواستم نظر شمارم بدونم اگه ازنظر روحی مریض شده ببریمش روانشناس منتظر جوابتون هستم ممنون میشم اگه راهنمایی کنید