دختری هستم 18 ساله
17 سالگی نامزد کردم { صیغه } خودم خواستم که صیغه بشم
که بعد از تمام شدن درسم عقد و عروسی رو با هم بگیریم
پسر اون اوایل خوب به نظر میومد { خانواده دوست و کت و شلواری و خوش اخلاق و اهل کار و تلاش } اما کم کم باهام سرد شد من هیچ احساسی بهش نداشتم فقط به این چشم نگاهش میکردم که میتونه منو از دست خانوادم نجات بده
تو دوران صیغه خونشون میموندم پسره هر شب دیر وقت و مست میومد خونه
تا این که روزی که من برا کلاس پرستاری رفته بودم یکی از دانش آموزا بهم گفت تو هیچی بلد نیستی و تو این مدت هیچی یاد نمیگیری منم باهاش دعوا کردم و کتکش زدم
اونم از دستم شکایت کرد
وقتی از تو کلانتری اومدیم بیرون نامزدم تا وقتی که برسیم خونه با من حرف نزد
از اون موقع بهش محل نذاشتم
حالا باید چکار کنم