سلام من ۳۷ ساله هستم و همسرم ۴۱ ساله ۱۵ ساله که ازدواج کردیم و یه پسر ۱۱ داریم سه سال پیش همسرم مشکل جنسی پیدا کرد و رابطه مون خیلی کم شده بود از یه طرفی هم مشکل مالی و شغلی هم پیدا کرده بود و خیلی تحت فشار بودیم ، تا اینکه همسرم نمایندگی بیمه گرفت و قرار شد کار تیمی انجام بده که بتونه درآمد رو ببره بالا ، به یه خانومی آموزش میداد که اون خانوم هم متاهل بود ، چهار ماه پیش گفت که اون خانوم باید بیاد شهرمون برای یک سری آموزش ها که حتما باید حضوری انجام بشه و منم قبول کردم که بیاد خونمون ، وقتی اومد به رابطه شون شک کردم به همسرم تذکر هم دادم ولی همسرم گفت که رابطه شون فقط کاریه ، یک هفته خانومه خونمون موند واین بین همسرم فهمید خانومه غیر از شوهرش با یه آقای دیگه هم رابطه داره و اینو به منم گفت ، بعد اینکه خانومه رفت رفتم سروقت گوشی همسرم پیام هاشونو خوندم یک عالمه خانومه از خودش عکس فرستاده بود برا همسرم و همسرمم قربون صدقه ش رفته بود از اونورم یه عکس دوتایی داشتن موقعی که به من گفته بودن میرن سرکار ولی رفته بودن یه جای دیگه عکس انداخته بودن با هم ، دعوا راه انداختم برادر و خواهراش هم پشت من دراومدن و گفتم طلاق میخوام کلی گریه زاری راه انداخت و به پام افتاد که اشتباه کردم و اینا دیگه تکرار نمیکنم و خودم دنبال یه راهی بودم تموم کنم و نمیتونستم از دست خانومه خلاص شم کلی کارهام گیر خانومه س ، خانومه یه صندوق قرض الحسنه هم باز کرده که از اونجا وام میده و میگیره و همه * اعضاشم آقان ، میگه با آقایون راحت ترم که کار کنم ، به همسرمم وام داده ، خلاصه همسرم میگه اصلا نفهمیدم کی رابطه م با این خانوم به اینجا کشید ، اول فقط میخواستم کمکش کنم اتقدر از شوهرش شکایت میکرد و ... بعد هروقت که میخواستم رابطه رو در حد کار نگه دارم نمیشد ، میگه برای همین رمز گوشیم رو دادم دستت و موقعی که میخواستم بهش پیام بدم میدادم تو پیام بدی بلکه بیای کمکم ، میگه خودم سرنخ بهت میدادم ولی تو اصلا به روی خودت نمیاوردی من فکر میکردم حتما دیگه منو نمیخوای و دست کشیدی ازم ، من الان باهاش زندگی میکنم ولی خیلی داغونم اعتمادم شخصیتم و زندگیم و همه چیم زیر سوال رفته نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین