سلام
من * دختر ۱۶ ساله هستم
من * برادر و خواهر بزرگتر از خودم دارم
مامانم خیلی داداشمو دوس داره
طوری ک اصلا منو نمیبینه اونجاییم ک مامانم داداشمو دوس داره هی اونو تعریف میکنه بابامم داداشمو دوس داره باوجود اون اشتباهاتش
دیروز با مامانم بحثم شد هی بهم گیر میداد گفتم خدا منو بکشه تو راحت شی اونم چن باری گف ایشالا قبلا هم بهم گفته بود ایشالا بری زیر ماشین
چون من گفتم خدا منو بکشه اون گل ایشالا من ناراحت شدمو از عصبانیت گفتم ایشالا خدا داغ پسرتو بزاره تو دلت
خیلی عصبی شده بودم
نمیخاسم اون حرفو بزنم
ناراحتم ولی نمیتونمم ارش معذرت خواهی کنم چون میگم اون ک منو نمیخاد خیلی ناراحتم دلم گرفته هیشکی منو دوس نداره نمیدونم برا چی خسته شدم گاهی وقتا میخام خودمو بکشم