سلام.من یه نوجوون پونزده سالم و دچار یه سری بحرانای روحی شدم که ترسناکن برام.اما بخاطر کوچیک بودنه شهرمون و اینکه نمیتونم یه روان شناس خوب اینجا پیدا کنم و بخاطر اوضاع کرونا حضوری نمیتونم مراجعه کنم به یه روان درمانگر...به نظرتون مشاور و روان شناس تلفنی هم خوب هستن؟میشه مشکلو تلفنی حل کرد؟
نکته * دوم اینکه من یه خرده میترسم از مراجعه به روان شناس...میترسم بگن افسردگیت جدیه و بعدش مجبورر شن بهم شوک بدن و هیچ وقت حالم بهتر نشه و از این جور فکرای منفی...من اجازه نمیدم غم و غصه منو بخوره افکار منفیو نادیده میگیرم و همیشه لبخند میزنم و تلاش میکنم حالم بهتر بشه.خیلی از جاها با تلاش خودم حالم بهتر شده و آروم شدم.
اما راستش هنوزم میترسم.میترسم کم بیارم و همینجوری حالم بد بمونه و بهتر نشه
به نظرتون تلاش کنم و افکار منفیو دور کنم حالم به مرور بهتر میشه دیگه؟
هعییی موندم چیکار کنم.
(الان حرفم کلا همین بود با ترسم از مراجعه به روان شناس چیکار کنم ؟ و مشاوره تلفنی هم خوب هستش؟ )
خیلی حرف زدم ولی ببخشید یه مشکل دیگم هست و اون خونوادمه...میدونین چیه من با وجود این بحران های روحی همیشه سعی کردم روحیمو حفظ کنم.توی خونه و جلوی خوانوادمم خودمو شاد جلوه میدم. البته راجب مشکلات روحیم با مامانم حرف زدم و اون گفت کمکت میکنم بهتر بشی.
والا مامانم هرروز داره این دس اون دس میکنه و بهم میگه تو چیزیت نیست تلقین نکن..تلقیننننننننن کلمه ای که اینقد شنیدمش کهیر زدم.میگه تو چیزیت نیست حالت خوبه بابامم همینوو میگه میگه رو خودت عیب نزار تلقین نکن به خودت. منم یه چند روز خودمو غمگین نشون دادم و تو خودم بودم تا اونا بفهمن حالم خوب نیست و راضی شن من با یه روان شناس حرف بزنم.ولی اونا اصلا انگار حواسشون نبود من حالم خوب نیست میپرسدن چته چت شده چرا گرفته ای منم میگفتم هیچی ولی میخوام با یه روان شناس حرف بزنم.اینو که گفتم بابام چنان عصبی شدو چشاش گرد شد که انگار میخوام آدم بکشم.!خلاصه که من چند روز ناراحت جلوه دادم هرچند واقعنم ناراحت بودم و تظاهر نبود.ولی دیدم بعد چند روز اینا که اصلا توجه نمیکنن به من.خودمم حالم بد بود دیگه نتونستم به ناراحتیم ادامه بدم چون دیدم بخوام چند روز دیگم به ناراحتیم ادامه بدم و خیلی بهش توجه کنم مامان و بابا که اصلا حواسشون نیست خودم فقط حال خودمو بد تر میکنم.
الان دوباره روحیه * شادمو فعالش کردم و میخندم.اما چیزی ته وجودم آزارم میده و ناراحتم میکنه باعث میشه خیلی از زندگیم لذت نبرم.
(الان خلاصه * کلام من تو این بحث اینکه که به روحیه * شاد و لبخند زدنم ادامه بدم؟...یا احساسات منفیو خیلی بهشون توجه کنم و اجازه بدم منو بخورن واجازه بدم حالم بد بشه که پدرو مادرم بالاخره متوجهم بشن؟)
حالم خیلی نرمال نیستش...بهرحال ممنون اگه به سوالم جواب بدین(":