سلام. شوهرم آزادی و اختیارم ازم گرفته. هر دفعه با کلی التماس من و میبره خونه مامانم و زود برمیگردونه. خونه فامیلای خودم من و نمییره. همیشه توهین میکنه و کودن صدام میکنه در صورتی که سطح تحصیلاتم بالاتره و تاحالا به روش نیاوردم. خیلی زود عصبی میشه و و کتک میزنه و حتی بچه رو و بعدزود پشیمون میشه. نماز میخونه. قرآن میخونه و مهربونه. اما ایده ال گراست و همیشه ایراد میگیره و میگه اشتباه میکنی و در صورتی که خودش همیشه اشتباه میکنه. تو دلم جایی نداره و به خاطر بچم و پدر و مادرم موندم. خانواده شوهرم خیلی خوبن اما. خونه داریم اما شوهرم شغل ثابت نداره و بیمه نیست. راهنمایی کنید منو. کارم شده فقط گریه. حداقل اگه میذاشت برم خونه بابام حال و هوام عوض میشد. حس اسیری دارم