سلام .. من 16 سالمه .. خواهرم 25 سالشه .. الان یک ماهه که نامزد کرده و من الان که دارم اینو میگم پر از بغضم .. حس میکنم دیگه منو دوست نداره .. باهاش بد اخلاق شدم .. میخوام ازش متنفر باشم ولی نمیتونم ... تمام زندگیمه .. شبیه مامانم بود .. خیلی نزدیک تر ... همه چیو بهش میگفتم .. باهاش درد و دل میکردم ... تنها کسی بود که با حضورش احساس تنهایی نداشتم .. الان به شدت ناراحتم و کارم شده گریه کردن .. خیلی سخته .. خیلی زیادددددد .. الان افت تحصیلی پیدا کردم .. بی انگیزه شدم .. به شوهرش حسودی میکنم .. از همه متنفرم
هیچکس منو جدی نمیگیره که چقدر دارم عذاب میکشم
حتی خودش ...
حس میکنم یه بار اضافیم توی زندگیش !
چیکار باید بکنم؟...
فکر کنم یه نفر دیگم قبلا این سوالو کرده ولی من با خوندنه جوابش قانع نشدم لطفا کمکم کنید !