بعدش این بچه اومد گفت چی کار می کنم گفتم تحقیق می کنم گفت در مورد چی گفتک نسبیت گفت خب چیه منم بهش گفتم که یه چیزی در مورد زمان انیشتن گفته اونم اونقدر اصرار کرد که بهش توضیح بدم که مجبور شدم یه توضیح خیلی ساده که از کلاس اول بلد بودم بهش بگم وقتی توضیحم تموم شد گریه کرد الان داره گریه می کنه تقریبا نیم ساعته گفت که به مامانم می گم مخم رو ترکوندی منم از اون موقع که این جمله رو گفت هیچ چیزی بهش نگفتم اصلا باهاش کار نداشتم ساعت 8 :30 مامان باباش میان من چی کار کنم که اون بچه نگه من فقط 13 سالمه