سلام مادر من زن خشکیه و پدرم دچار کمبود عاطفیه
حالا به همکار خانمش علاقه منده مادرم شک کرد و پدرم مجبور شد پنهانش کنه تمام مدت میگفت مادرت شکاکه و حالا که من با اون خانوم دوست شدم میفهمم پدرم به شدت به اون خانوم علاقه منده
میگه نمیخواد زندگیشو با مادرم ترک کنه ولی قلبش پیش اون خانومه و میخواد کمکش کنه چون اون خانومم تازه طلاق گرفته است
احساس میکنم بهم خیانت شده چون پدرم گفته بود هیچ حسی به اون خانوم نداره
اگه به مادرم بگم قطعا خونه رو رو سر پدرم خراب میکنه
الان من باید چیکار کنم
پدرم دیوانه وار پیگیر اون خانومه و من اصلا نمیخوام به دوستیم با اون خانوم ادامه بدم گرچه خانوم خیلی خوبیه ولی احساس میکنم دارم از پشت به مادرم خنجر میزنن
پدرم هم خیلی از لحاظ عاطفی شکنندست و تاره مادرشو از دست داده
دیگه دارم دیوونه میشم لطفا کمکم کنید