سلام من یه دختر14سالم که عاشق پسر داییم شدم اون یع سال ازم یزرگتره خیلی باهم صمیمی هستیم البته از لحاظ دوست حتی اون بهم گفته بود که یکی رو دوست داره و ازم کمک خواسته بود و منم کمکش کردم ولی بازم دوستش دارم یعنی الان واقعا احساسای خودم رو نمیفهمم شاید درک نکنین چی میگم ولی مثلا بعضی وقتا با خودم میگم یعنی دوستش دارم اگه دارم احساسم چیه ولی باز هم نمیفهمم تا حالا به مامان و بابام هم نگفتم کلا من با پسر داییم خیلی خوبم من کلا یه دختری هستم که با دخترا ابش توی جوب نمیره و به خاطر اینه که توی فامیلمون دختر هم سن و سال من کمه و من تمام بچه گیم رو با پسر دایی و پسر خاله هام گذروندم حای اخلاقم هم شبیه اوناست با اینکه دست خودم نیست کلا دخترا رو درک نمیکنم برا همین با پسر داییم صمیمی شدم همونطور که کفتم شمارشو و دارم و اونم شمارمو داره من چون خودم گوشی دارم ایرادی نداره ولی چون اون گوشی مامانشه دوست نداره من بهش پیام بدم و مامانش ببینه برا همین اسم منو توی گوشیش یه چیز دیگه سیو کرد بعد من هم مشکلی نداشتم و بعضی وقتا باهم چت هم میکردیم تا چند ماه پیش مطمئن بودم که منو به چشم یه دوست میبینه یه بار که داشتیم میچتیدیم بهم گفت منو دوست داری؟اون موقع قلبم داشت منفجر میشو اینگار از درون تب کرده بودم و بغض داشتم (خب خودم اینجوری احساس میکردم )بعد پرسیدم از چه لحاظ گفت دوست آشنا رفیق؛؛(اون موقع میخواستم برم یکی بزنم زیر گوشش اخه چجوری با احساس ادم بازی میکنه )گفتم اره ما دوستیم بعد گفتم تو چطور گفت اره ولی از لحاظ دوست قبلا وقتی بیخیال او کسی که دوستش داشت شد گفت دیگه نمیخواد عاشق بشه چون آینده معلوم نیست و البته درست میگفت حق با اونه.......... بعد وقتی چت میکردیم گفت میخواد یه چیزی رو حضوری بهم بگه اون موقع بیشتر قلبم داشت منفجر میشد نمیدونم میخواد چی بگه ولی با اون طرز حرف زدنش اینگار چیزی درمورد دوست داشتنش نبود. ......وقتی ازش پرسیدم کِی ؟؟چه زمانی بهم میگی؟؟ گفت به موقعش و وقتی یه بار حضوری دیدمش گفت به موقعش میگم و هنوزم همو ندیدیم تا بگه ....اولا فکر میکردم این احسایم بهش مال نوجوونیه ولی جدیدا حتی تو خوابم هم میاد احساس عجیبی دارم حتی با اینکه قبلا هم مثل بقیه میومده به خوابم ولی بازم برام عجیبه این احساسات اون منو میشناسه و میدونه عاشق شدن بهم نمیاد ولی دست خودم نیست بهش هم گفتم یکی رو دوست دارم ولی خود خنگش گفت اها حتما باهاش حرف بزن..البته منم اونو میشناسم زود به یکی دل میبنده ولی از اون ور هم زود دل میکنه برا همین نمیتونم بهش اطمینان کنم واقعا احساساتمو نمیفهمم اگه راهی دارید که بتونم یکم خودمو درک کنم و یجوری به اون بفهمونم احساساتمو از راه غیر مستقیم لطفا بگید