سلام من دخترم و ۱۶ سالمه
من قبلا داییم میخواست بهم تجاوز کنه ینی رفتار هاش طوری بود که معلوم بود میخوا. تجاوز کنه ولی من نزاشتم و اجازه این کار رو بهش ندادم
ولی ازون روز به بعد شکاک شدم
من همیشه با پدرم شوخی دارم مثلا با هم کشتی میگیریم و با داداش ۷ سالم هم دعوا داریم اون روز بعد شام طبق معمول خواستم داداشمو اذیت کنم بابام دید و به شوخی خندید و اومد شوخی کنه دستامو برد بالا و منو چسبوتد به دیوار یهو یه حسی اومد که نسبت به پدرم هم شک کردم..الان بهش حس میکنم اعتماد ندارم تو رو خدا بگید من چیکار کنم دارم دیوونه میشم