سلام.من پسری 17سالم که امسالم کنکور دارم.
موضوع مهم اینه که من ۲سال پیش عکس پسرهای مدل می دیدم و احساس کردم میلم به اونها رفت.و بعد دیدن اون عکسها من تمرکزم بیشتر به چهره خودم رفت و خودم رو پسری جذاب در نظر گرفتم و مغرور می شدم،چون درصدی زیبا و جذابم که پسری جذاب دیگه رو در آغوش می گیره.برای اولین بار رفتم سراغ فیلم.فیلم های همجنسی مردانه.من توی آینه خودم رو می دیدم و احساس می کردم خیلی جذاب و خوشگلم.همیشه از من تعریف بوده اما این دفعه تعریف من از خودم فرق داشت و جنسی بود.من دائم خیالات جنسی می کردم حتی رویا پردازی می کردم با پسرهای فامیل و هر پسری که می شناختم،یا پسرهای فرضی.داغون شده بودم.اونقدر خانواده منو تحت فشار گذاشته بود که نباید اینترنت بری و چیزی بنام فیلتر شکن نباید توی تلفنت باشه ،اما من با دیدن چند عکس یه جرقه تو ذهنم افتاد و رفتم فیلم دیدم.
حالا خیلی داغون شدم.چون خیالاتم با واقعیت خیلی متفاوتن.چون من اصلا از اول بلوغ به دخترها حسی عاطفی و جنسی نداشتم اما دوستام داشتن.اونا متاسفانه حتی وارد رابطه می شدن.و من این رو درست نمی دیدم.
مادر پدرا خیلی باهوشن!مادر پدر منم متوجه دارن می شن.انگار یه چیزایی فهمیدن،رفتاراشون یکم عوض شده،مادرم می گه چرا آیندت برات مهم نیست،مگه قرار نیست برای خودت زندگی بسازی یا حتی بخوای ازدواج کنی،احساس میکنم بو بردن از موضوع.اما من چطور بگم که میلم به جنس مخالف نیست،جنس مخالف برام ارزشمنده و احساس می کنم من ممکنه بهشون آسیب بزنم و باید ازشون مراقبت کنم.من خیلی تغییر کرده افکار و احساساتم.گوشه گیر شدم.تو گوشی خیلی نمی رم اما خیال پردازی می کنم.خودم رو سرزنش می کنم
این حس از کجا اومد؟غریزی بود یا عاملش محرکی بود؟احساس می کنم تا یه مردی یا پسری توی یه مکانی مثل مغازه یا هر جایی دستش بهم برخورد کنه یعنی شاید ۱درصد به من علاقه داره و بابت این فکر ۱ماه و نیمه حتی نانواییم نرفتم.یا چند بار بازوم خورده به پسری و حس خاصی بهم دست داده.برا خودم برنامه ریختم که برم سیگار بکشم،بعدش برم خودکشی کنم.احساس می کنم بی ارزشم،احساس می کنم نمی تونم درک کنم کسیو،چرا مادرم وقتی سرش درد می گیره من کاری دیگه مثل قبلا نمی کنم،چرا مشکلات خانوادم برام مهم نیست،چرا خواهرم یه مشکل شدید روحی گرفته دیگه پیشش نمی رم و باهاش یه هفتس حرف نزدم؟چرا خانوادمو دارم فدای خیالات و احساسات منفی خودم در مورد زندگی می کنم؟
خسته شدم از کارهای طولانی،از غذا خوردن،خوابیدن درس خوندن و...
خیلی خستم.داغونم.شاید با نزدیک شدن به خدا بتونم بهتر بشم.نمی دونم.چیزی نمی دونم.
منو راهنمایی کنید.
نوجوانی میل جنسی افسردگی خودکشی