سلام دختری هستم سی ساله که یکسال قبل از یه رابطه طولانی مدت بخاطر خیانت اومدم بیرون و دچار افسردگی شدید بودم کلا انگیزه ای برای انحام کارها ندارم و دچار خیالپردازی شدید هستم و این خیال پردازیم منو از زندگی عقب انداخته .. کارهامو عقب میندازم و هیچ چیز * منو خوشحاال نمیکنه و فکم مدام در حال داستان ساختن هست ..نمیدونم چکار گنم . از لحظه ای که بیدار میشم مغزم شروع به خیال پردازی میکنه تا وقت خاب..تمرکز ندارم و همش توی گذشته زندگی میکنم و اینکه واقعا کارهامو عقب میندازم و این زندگی منو نابود کرده ..ممنون میشم منو راهنمایی کنید.