بابای من وقتی عصبی میشه هیچی جلودارش نیس امروز با مادرم دعواشون شد و کلی بد و بیراه گف بخاطر بابام همیشه باید زندگیمون دچار تشویش شده مامانم خیلی گناه داره منم دلم میخاد زندگیم عین بقیه باشه عین کسایی که مامان باباشون با هم خوبن و هیچ مشکلی ندارن از دست بابام خستم و تا حد مرگ ازش متنفر نمیدونم باید چیکار کنم که شرایط بهتر بشه لطفا کمکم کنید