سلام خیلی دلم میخاد با یه روانشناس حضوری صحبت کنم اما شرایطش رو ندارم دلم میخاد یکی از درد دلم خبر داشته باشه با یکی دردو دل کنم چون نمیتونم این حرفارو به کسی بگم و فقط خودخوری میکنم. الان یه حسی دارم که از خودم متنفرم میدونید من هیچوقت متوجه این موضوع نبودم اما امروز متوجه شدم که چقدر نسبت به اطرافم بی تفاوتم من خیلی ادم بی توجهیم خونوادم ازم بیزارن میگن تو احساس نداری به ما محبت نمیکنی دوستام ازم دور شدن فامیلامون هوای دخترای دیگه فامیل و دارن همه دوسشون دارن اما منو نه چون من هیچوقت به احساسات ادما احترام نذاشتم هیچوقت یاد نگرفتم بهشون توجه کنم تمام زندگیم رفتارم بچه بازی بود تو خودم بودم قضاوت همه راجع بهم اشتباهههیچکس روم حساب نمیکنه کاری کردم دیگه همه ازم ناامید شدن یک بار تو زندگیم عاشق شدم بعد شیش سال بهش گفتم و باهم رابطه داشتیم فرصت به اون قشنگی رو از دست دادم لونی که دوسش دارم فامیله و من میبینمش که با کسای دیگه رابطه خوبی داره هی بغض میکنم هی خودمو سرزنش میکنم اونی که دوسش دارم از من چیزی نمیخاست فقط یکم توجه یکم اهمیت یکم احترام به احساساتش یک سال پیش باهم بودیم و من بعد یکسال فهمیدم دلیل اینکه رابطه م خراب شد فقط به خاطر خودم بود تو تموم این مدت همرو سرزنش کردم الان میبینم مقصر همه چی خودمم مگه چی ازم میخاست میخاست خودمو دوست داشته باشم اونو دوست داشته باشم میخاست بهش توجه کنم بهم میگف اسممو بنویس دورش قلب بکش ننوشتم بهم میگف تصویری بگیر ببینمت بهونه میآوردم میگف بیا باهم بریم بیرون نمیرفتم میگف از احساساتت بگو بروز بده این احساسات لعنتیتو نتونستم... بعد یه سال میبینمش که ازم ناامید شده و فکر آدمای دیگست و من از دستش دادم فقط دارم خودمو سرزنش میکنم حالم بهم میخوره از خودم دیگه عاشق نمیشم بشم هم... مثل قبلی... من تا با خودم کنار نیام با هیچکس نمیام خدایا دلم میخاد بمیرم