سلام من دختری ۲۱ساله هستم و هرجایی که میرم تقریبا برام خاستگار پیدا میشه،خانوادم خیلی اصرار دارن که من با یکی از پسرعمه هام که دوسال از خودم کوچیکتره ازدواج کنم اینم بگم تمام پسرعمه های بزرگتر از خودم به خاستگاری من اومدن و بهم ابراز علاقه کردن ،اما این اقا خیلی مرموز هستن و من اصلا نمیتونم حسشونو بفهمم یعنی خیلی بی تفاوت رفتار میکنن گاهی سرمو میچرخونم میبینم که بهم زل زده ولی همین که من نگاش میکنم سرشو میچرخونه خواهرش گاهی تو حرفاش میگه منو برای برادرش در نظر گرفتن و تو شوخی و خنده نظر منو پرسیده مادرش هم همش پیش مادرم ازش تعریف میکنه من واقعا گیجم نمیدونم اون اقا منو دوست داره یا نه اصلا خانوادش منو در نظر گرفتن یا نه و اینکه من سخت وابسته میشم ولی انقدر مادرم گفته که بعد دوسال حس میکنم ازش خوشم میاد اینم بگم که ما اصلا با هم حرف نمیزنیم ولی تابستون هرهفته با خانواده هامون بیرون میریم تو بازی ها همیشه یار هم هستیم ممنون میشم کمکم کنید که چه کاری درسته و واکنش من باید چی باشه