سلام من۳ماهه عقدم خودم۲۰سالمه و شوهرم۳۲سال لزهرلحاظایشون خوبن همه چیزم دارن مثل خدنه ماشین کارخوب و....
ماازدواج سنتی داشتیم ازقبل هم هیچ شناختی نداشتیم ازماه اول عقدمون اخلاق و رفتارمون باهم سازگارنبود چندباری هم باهاش صحبت کردم ک چ رفتارایی اشتباهه ولی گفتن چشم ولی باز ادامه دادن.مثلا میخاستیم بامادرش بریم خونه خالشون شوهزم بمن گفتن اونجا حرف نزن اگ سوالی کزدن میخان دخالت و فوضولی کنن منم گفتم باشه چندین بارمدام تکرار کردن مادرشون گفتن ک انقدرمنواذیت نکن عروسم ک نمیتونه حرف نزنه شوهزم ب شدت عصبی شدو ب مادرش پرید و شروع ب دادوبیداد کرد ک تو میخای زندگی مو خراب کنی و دیگ سوارماشین من نشو و.....
این اولین باری نبود ک من این رفتارارو میدیدم چندین بار با داداش های خودش همچین رفتاری کرده بود هم جلوی من هم جلوی خانواده من
واقعا غیرقابل تحمله چون میترسم بعدازازدواج هم این رفتارهاروبامنم داشته باشه چون با خانواده و مادرخودش اینجوری رفتارمیکنه
کمکم کنید