سلام من۲۲سالمه مدتها پیش با پسری درارتباط بودم و رابطه خیلی خوبی داشتیم یکی از دوستای من که اشنای اون اقا بود یسری حرف در مورد خودشو خانوادش گفت و من فک کردم که بهتره جداشیم و بدون اینکه ایشون بفهمه چرا ازس خواستم جداشیم اون خیلی تلاش کرد که برگردم و من فکر میکردم جدا موندنمون بهتره خیلی وقتا پشیمون شدم ولی با حسم مقابله کردم تا امسال که حس پشیمونی واقعا داشت خفم میکرد و من هنوزم دوسش داشتم حس میکردم اشتباه خیلی بزرگی کردم که رابطه رو تموم کردم باهاش حرف زدم و اون گفت که هنوز دوسم داره و دوباره میتونیم یه رابطه جدی رو شرو کنیم و من خیلی خوشحال بودم که دوباره با کسی که دوسش دارم هستمو میتونم رابطه ای که خراب کردمو درست کنم یه چندماهی باهم بودیم و بعد یهویی ایشون تصمیم گرفت رابطه رو تموم کنه و گفت رابطه ای که تموم شده و حس و اعتمادشم تموم شده نمیشه باهم باشیم ومن کلی اصرار برای موندنش کردم گفتم اون دوستم این حرفارو زد و فک کردم بهتره که تموم شه ولی فهمیدم که چه اشتباهی کردم و چقدر پشیمونم ولی اصرارام فایده ای نداشت و حرفای سنگینی بهم زد گفت شخصیتی دارم که ادمارو تو موقعیت سخت ول میکنم اصلا ادم زرنگی نیستم و ... و گفت این رابطه * چند ماهه فقط تلافی بود بخاطر اینکه من رابطمونو تموم کرده بودم و بعد یه مدت برگشتو ازم حلالیت خواست و گفت که اصلاقصدتلافی نداشته ومعذرت خواهی کرد و بعد چندباری حرف زدیم و فهمیدم یسری دروغ تو این رابطه بهم گفت و من خیلی اروم برخورد کردم و نمیدونم چرا بااینکه اون هم منو ول کرد و بهم دروغ گفت من بازم فقط خودمو مقصر میبینم نمیتونم خودمو ببخشم میخوام هرکاری کنم که برگرده خودمو بهش ثابت کنم و در عین حالحس میکنم بخاطر کارایی که کرده یسری حرفا مونده تو دلم که بهش نزدم دلم میخواد همه حرفارو بهش بگم
و همچنان یه حالتی بین دوست داشتنو خواستنش و یه حسی خیلی بده ناراحتی و متنفر بودن ازش دارم
و اینم بگم ایشون دلیل جدایی رو اینطور به من گفت که دوستاش متقاعدش کردن رابطه ای که خراب شده رو نمیشه درستش کرد