سلام
خداقوت، مامانم خیلی شاد بود اونقدر زیاد که اگه انرژی نداشتم اون باعث میشد من حالم خوب بشه اما الان 1ماهی هست که همش ناراحته، غمگینه اصلا اون مامان قبلی نیست حتی چن مدت پیش بریم بیمارستان گفت خانم واستون استرس و اضطراب خوب نیست حتی دارید افسرده می شید، مامانم از بس که خوبه هر کس هر مشکلی یا ناراحتی داره به مامانم زنگ میزنه و همه تمام مشکلات زندگیشونو سر مامان من خالی میکنن و مامان منم که قدرت نه گفتن نداره و اگه حتی کسی پشت سرش کلی حرف بزنه صداش در نمیاد، مامانم خیلی ناراحت و غمگینه حتی به من میگه اگه تو و ابجیت نبودید یه بلایی یگسر خودم میآوردم نه اینکه بگم زندگی ما مشکل داره که مامانم اینجوری شده نه زندگی دیگرااان هر چی هم میگم مامان محل نزار، اصلا گوشی رو جواب نده که مردم بخوان درد و دل کنن گوش نمیده که نمیده من نمیخوام مامانم تنها امید زندگیم رو از دست بدم لطفا خواهش میکنم راهکاری به منم پیشنهاد کنید مامانم 42 سالشه، حس میکنم دیگه امیدی نداره