من ۲۶ سالمه.با همکلاسم ۴ سال در رابطه بودم در طی این مدت دروغ ها و مخفی کاری هایی ازشون دیدم ولی هربار قول دادند که رفتارشونو اصلاحکنن و سر همه * این مسائل منو مقصر میدونستن و میگفتن من زیاد گیر میدم یعنی بعد هربار که دروغشونو میفهمیدم من باید معذرتخواهی میکردم. چند بار هم تصمیم گرفتن رابطه رو تموم کنن ولی هربار پشیمون میشدن.قرار شد خانواده ها آشنا بشن،خانواده * منگفتن باید درسم تموم شه بعدا ازدواج کنیم که این به شدت بهشون برخورد.چون به خاطر حساسیت خانوادم زیاد حضوری نمیدیدیمهمدیگرو و برای همین از اول با خانوادم مشکل داشتن و بدشون میومد ازشون.من خیلی اصرار کردم که صحبت کنیم حل شه ولی قبولنکردن،بعد از تموم شدن رابطمون از همون روزهای اول دنبال یه فرد جایگزین بودن ولی بعد یکماه ازم خواستن آشتی کنیم ولی من قبولنکردم چون حرف هایی زده بودن که غرور و احساسمو جریحه دار کرده بود. چند روز بعد از اینکه ردش کردم با یه دختر دیگه وارد رابطهشد.بعدش دوباره گفتن که ولش میکنم برگردیم ولی من قبول نکردم.من وضع روحی مناسبی ندارم و با اینکه میدونم این فرد خیلی به منضربه زده ولی هنوز فکرم درگیرشه و افسوس میخورم برای ۴ سالی که گذشت و اعتماد به نفسم خیلی افت کرده.میخواستم ببینم تصمیم درستی گرفتم؟اصلا صلاح بود که به این فرد فرصت دوباره بدم؟