17سالمه اونم همیطور
دردم و مشکلمو غمم تو این جمله ها خلاصه میشه
{من عاشق یه پسری شدم. اما بخاطر غرورم و این که ممکنه خودش عشقی داشته باشه، هیچوق نگفتم و نمیتونم بگم بش.و فقط میتونم در انتظار بشینم که اون بیاد بم بگه دوسم داره.که نیومده و نمیاد}
تو وضییت روحی خیلی وحشتناکی ام.
خیلی بده حالم حس میکنم قلبم پاره شده.
ته دلم انگار سوراخ میشه وقتی میبینم دارع با گوشیش حرف میزنه.
چرا......
چرا...........
حالم خیلی بده.....
یه کمک درست حسابی بم بکنید