سلام . یه مدت روی نفس کشیدن تمرکز کن و اگر دوست داری آهنگ بی کلام گوش بده یا به طبیعت (یا تصاویر طبیعت) نگاه کن✨
عصبانی شدن از دست خانواده گاهی طبیعیه. ولی گاهی هم طبیعی نیست. اول باید سعی کنی بفهمی از چه چیزی ناراحت و عصبانی میشی...
مشکلات احتمالی (با توجه به دسته * کودک و نوجوان دارم مشکلات احتمالی رو میگم):
خیال ها و رویا ها:
خیال و یا رویایی در سر داری که حس میکنی به اونها نمیرسی بخاطر وجود خانواده ات
هدف هات رو نمیپذیرن؟ یا چیز های ماورایی توی ذهنت میگذره..؟
اگر هدف هات رو نمیپذیرن، هیچوقت دیر نیست. براش تلاش کن. با مشاور هایی که پشتت هستن و بهت کمک میکنن تا جلوی خانواده ات بایستی صحبت کن. برای هدف هات تلاش کن وگرنه روزی میرسه که به خودت میگی کاش از خانواده ام نمیترسیدم و الان داشتم فلان کارو میکردم که دوست داشتم. و اینشکلی تا ابد از خانواده ات ناراحتی.
اگر مشکل چیز های ماورایی هست که نمیگذارن تمرکز داشته باشی و توی اکثر خیال هات به خاطر خانواده ات نمیتونی جای خاصی باشی و کار خاصیو انجام بدی، به این فکر کن که واقعا تقصیر اونها نیست :)
خیال بافی بد نیست ولی نگذار جلو هدف ها و رویاهای دیگه ات رو بگیره. برای زندگی باید تلاش کرد.
LGBTQ+ :
اگر نمیدونی چیه یا اینکه مشکلی تو این زمینه نداری اسکیپ کن!
ممکنه توی یه خانواده بسیار مذهبی باشی (توی خانواده مذهبی هم نباشی اکثر خانواده ها واکنش بدی نسبت بهش دارن). هویت جنسی تو میتونی متفاوت باشه با جنسیت جسم ات. اینکه نتونی به کسی بگی یا راجع بهش حرف بزنی کار رو سخت میکنه تا جایی که به هیچ.کس اعتماد نخواهی داشت. نمیتونم پیشنهادی بهت بدم در این مورد، ولی فقط میتونم بگم اگر بزرگتر شدی (نمیدونم چند سالته ولی مثلا تا 25 صبر کن) و دیدی خیلی اصرار دارن ازدواج کنی و دارن برات خواستگار پیدا میکنن (یا مجبورت میکنن بری خواستگاری)، به یکی از دوست هات که اعتماد داری قضیه رو بگو و ازش بخواه که به خاطر این موضوع تو رو رها نکنه و براش توضیح بده. و بعد ازش بخواه که موقعی که تو داری به خانواده ات این مسئله رو میگی. پشتیبانت باشه (چه از نظر احساسی چه از نظر اینکه شاید از خونه پرتت کنن بیرون یا...). مهم ترین چیز امنیت توست. چه جسمی چه روانی. باید امنیت داشته باشی. اگر لازم شد به خونواده ات راجع به اینها توضیح بدی. مطمعن باش پشتیبان بیرونی داری. و اینکه این چیز ها طبیعیه خودت رو بخاطرشون سرزنش نکن. ⭐
دستور دادن ها:
شاید چون خیلی لحن دستوری دارن ناراحت میشی. دقت کن ببین برای چی بهت دارن دستور میدن. برای آینده و موفقیتت، بهشون اطمینان بده که خودت هم موفقیت خودت رو میخوای و بهشون نشون بده داری براش تلاش میکنی و ازشون بخواه کمتر بهت مشاوره بدن چون این تورو ناراحت میکنه.
بهت دستور میدن چون فکر میکنن بلد نیستی؟ بهشون بگو جای دستور دادن بهت چیز هایی که لازمه رو یاد بدن.
در کل توی این مورد باید با آرامش باهاشون راجع به ناراحتیت صحبت کنی.
نمیدونی چرا عصبانی میشی:
اگر خیلی فکر کردی و نفهمیدی، ولش کن و بگذار تا موقع عصبانیت بعدیت. بعدش از خودت سوال بپرس که چرا عصبانی شدی. مطمعنم یه جوابی پیدا میکنی. ممکنه هرچیزی باشه، حتی ممکنه بخاطر لحن تمسخر آمیزی که دارن عصبانی باشی. باهاشون درمیون بگذار. اگر درمیون گذاشتی و بیشتر دعوا شد یا...، اگر میتونستین برین مشاور خانواده (نگو اینها که قبول نمیکنن اصلا بهشون نمیگم، حتما بگو. اینکه وقت مشاوره بگیرین رو هم بگو. بهشون بگو که خیلی هصبانی میشی و این داره روی روابط بین شماها تاثیز منفی میگذاره). اگر هم نمیشد، کاری که میتونی بکنی فراموش کردن و به دل نگرفتن و بی توجهی کردنه. البته میتونی با مشاور های دیگه هم تماس بگیری. (مشاور تلفنی رو هم بهشون پیشنهاد بده شاید از رو در رو صحبت کردن ترس داشته باشن).
اگر دیدی هیچ دلیلی نداره حتی لحن صحبتشون هم مشکلی نداره، شاید حس میکنی دارن زیادی لوست میکنن! یا شاید ناراحتی چون اجازه * خیلی کار ها رو بهت نمیدن!
اگر میبینی خیلی بقلت میکنن ماچ و بوسه زیاد میکنن و این تو رو ناراحت میکنه، بهشون بگو که چقدر دوسشون داری ولی اینکار ناراحتت میکنه.
اگر هم علتش اینه که نمیگذارن با دوستات بری بیرون یا اجازه * کار های دیگه... ، باهاشون صحبت کن. اگر قبول کردن که هیچی. اگر هم قبول نکردن مطمئنم بزرگتر که بشی (18 یا 19 یا شایدم 16 یا 17)، بالاخره بهت اجازه * یه سری از کار ها رو میدن. پس نگران نباش ⭐
موفق باشی تو زمینه صحبت با خانواده ات ! ⭐⭐
و در مورد استرس:
باید ببینی چه چیزی داره بهت فشار میاره. اینکه با خانواده ات رابطه * خوبی نداری؟ درس ؟ مسیر آینده؟
خیلی هاشون رو یا یاید یا خانواده ات صحبت کنی تا حل بشن، یا با مشاور. برای همین نمیتونم خیلی چیزی بهت بگم باید دلیل رو پیدا کنی و از ریشه حلش کنی. و اینم در نظر بگیر حس عصبانیت یا ناراحتی وجود دارن نه به خاطر اینکه ما انکارشون کنیم، بلکه چون بخشی از وجود ما انسان ها اند و طبیعیه که حس بدی داشته باشی پس خودتو سرزنش نکن و احساساتت رو به عنوان بخشی از خودت بپذیر و تلاش برای بهبودیشون کن.
من فقط میتونم یکم یهت روحیه بدم.
میدونستی میلیارد ها سلول توی بدنت وجود دارن، که تنها چیزی که میخوان سلامتی و آرامش و شادی توست؟ ✨
زندگی گاهی وقتا سخت میشه، اما اگر سخت نگیری راحت تر و زودتر میگذره. پس فقط برای هدف ها و رویا ها (و تاکید میکنم رویا های خودت) تلاش کن ⭐
موفق باشی و امیدوارم یه عالمه اتفاق خوب برات بیفته ⭐⭐✨