سه سال پیش از روی ناگاهی و کم تجربگی خونه دوس پسرم رفتم...
ایشون ب ... من دست زدن و....
هرچی میگفتم نکن گوش نمیکرد منم ک حالم بد شد تهش زدم زیر گریه ولم کرد گفت اگ نمیخواستی میتونسی بگی در صورتی ک بیس بار بهش گفتم نکن
حالا س سال میگذره و من سه ساله قرص میخورم و حالم هنوز خوب نشده
امیدی ندارم کسی بتونه تا چن خط تایپ حالمو خوب کنه ...20 سالمه پشت کنکورم
هر روز گریه میکنم
من عاشق اون پسر بودم ولی اون منو برا بدنم میخواس
بعد اون قضیم ولم کرد !!!!!
نمیدونم من خیلی ادم مهربونی هستم در حق هیچکی بدی نکردم تو زندگیم همین * دوس پسرو داشتم همینم یهوی شد اصا اهل این چیزا نبودم
درسخون بودم...الان چی ؟ فقط روزامو شب میکنم دیگ خستم
خستم از این دیار دردمند و خسته
خستم از این در های بسته
کاش میشد بمیرم..کاش...برام دعا کنید ماشین بم بزنه بمیرم
...........................................................................
بعضی پسرا خیلی نامردن :)