سلام چندروزپیش بحث گرفتن عروسیمون شدوننه شوهرم وپسرش به من ومادرم زنگ میزدندکه یخچال جاهازت کمترازسایدنباشه ومبلات کمترازسلطنتی نباشه اونها دستورمیدادندومن هم جوابشون رانمیدادم وشوهرم گفت من هرچی مادرم بگه همونه
ولی الان هی زنگ وپیام که تودرمورد جاهازحرف نزن وبهش گفتم اگه قصدت آشتیه بزرگترت رابیارخونمون
که میگه مادرم برام پاپیش نمیزاره وخودم میام ومنم گفتم نه .من هیچ عجله ای برای آشتی ندارم وتوهم اون نشدیکی دیگه رابیارمیگه من کسی دیگه رابیارم زشته میفهمند