سلام چندوقتیه باهمسرم بحث وجدلهایی داریم البته بیشترقهرهستیم جوری که دلم نمیخادحتی ببینمش اون اعتمادبه نفس روازمن گرفته واون ارزشی که انتظارشوداشتم تجربه نکردم دایم به طلاق فکرمیکنم اماچون یه بچه 4ساله دارم وخانوادم هم ترس دارن نمیتونم جداشم سوال من اینه که دیشب خوابی دیدم که میخام ربطش روبه این قصیه بفهممم خواب دیدم باهمسرم مهمونی روخونه پدرم اوردم اون شخص یه خانم بودکه میشناختمش یاحداقل درخواب به من الهام شدکه فلانی هست اون خانم وشوهرم به بهونه حرف زدن به اتاق خونه پدرمن رفتن به بهونه حرف زدن من به بقیه میگفتم شوهرم بااون درارتباطه اماکسی گوش نمیکرد ومیخندیدن تااینکه به اتاق رفتم وهمسرم واون رو لخت درحال نمازخوندن دیدم تامنودیدن میخندیدن وانکارمیکردن وهمسرم میخاست که این قضیه رونگم البته منن ازهمسرم چیزی ندیدم یاچک اش نمیکنم اما رفتاروارزش دادنش شک به دلم میندازه ماازاول عقدباهم مشکل وبگومگوداریم ممنون میشم راهکاری بدین یاتعبیرخوابم روبگید