سلام
من ۳۴ سالمه و حدود ۳ ماه میشه که با یه اقای ۳۹ ساله عقد کردم
من تجربه دوممه اولین تجربه هم در دوران عقد بدلیل شکاک بودن و دست بزن داشتن بهم خورد
متاسفانه همسرم در حال حاضر ب مراتب بدتر از همسر سابقمن
دوتا دختر دارن از ازدواج قبلیشون
و دو مورد ازدواج دیگه هم داشتن که یکی قبل از من در دوران عقد به هم خورده و یکی رو که میگن صوری بوده و من بعد از عقدمون متوجه این داستان شدم ولی عقد قبل از خودم رو بم گفته بودن
ایشون ساکن کانادا هستن و در جواب اینکه چرا عقدتون بهم خورد ب من گفان ک طرفشون فقط قصد مهاجرت داشته..
زمان ک گذشت متوجه شدم به شدت عصبی و غیرقابل کنترلن
کتک کاریای وحشتناک با کمربند..
شخصیت کنترل گر طوریکه باشن گوشیم یه سره دستشه
از مادر و خواهرم خوششون نمیاد و مرتب میگن ک اونا دشمن توئن
منو مجبور میکنه که نامه بنویسم و توش بگم که به همسرم خیانت کردم و ازش طلب بخشش کنم
منو با کتک وادار کرده که الفاظ رکیکی رو در مورد مادرم بگم
توی خیابون داد و فریاد میکنه فش میده کتک میزنه
و بعدش پشیمون میشه و میشه یه شوهر عاشق
اخیرا بش گفتم ک میخوام جدا شم
به اصرار اون رفتیم پیش مشاور
ولی جلسات مشاوره رو ادامه ندادم
چند روزه که رفته کانادا و به شدت ابراز پشیمونی میکنه از رفتارش
اما من از ادامه زندگی باهاش میترسم
از بچه ای ک ممکنه بیاد و بیچاره شه
خودش میگه ب۷اطر استرس زیاد اینطورب شدم و خوب میشم
اما مهاجرت به یه کشور دیگه با همچین سابقه رفتاری ای عقلانیه؟
از طرفی من چون تجربه دومم هست یکی از بازدارنده های طلاقم حرفایی ک ممکنه بشنوم
و اینکه من کارمیکردم بخاطر ایشون کارو کنار گذاشتم و طلاق علاوه بر بحران عاطفی بحران مالی هم هست برای من
و هنوز نمیدونم کار درست چیه
قلبم میگه بش فرصت بده چون هنوز دوسش داری
عقلم میگه بارها فرصت دادی و بدتر شد
لطفا راهنماییم کنید