سلام، من ۸ سال هست که ازدواج کردم و یک بچه چهار ساله هم دارم، با همسرم از اول رابطه * خوبی داشتم، عاشقانه همدیگر رو دوست داشتیم و تو این چند سال هیچ مشکلی باهم نداشتیم، اخیرا تغییر رفتارهایی از همسرم دیدم که یک کمی نگرانم کرد، دیگه مثل قبل نبود، اول فکر کردم شاید تو کارش مشکلی بوجود اومده که درگیرش کرده، چون مثل قبل بهم اهمیت نمی داد. اما این مسئله ادامه دار شد، هر وقت خونه می رسید گوشیش رو خاموش می کرد، سفرهای کاری می رفت، گاهی اوقات دیر خونه میومد، کلا آدم دیگه ای شده بود. دلم طاقت نیوورد، فکر اینکه نکنه پای زن دیگه ای وسط باشه داشت دیوونم می کرد، تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم کل روز رو تعقیبش کنم، تا اینکه متوجه شدم حدسم درست بوده. اون روز دنیا رو سرم خراب شد، انگار دیگه این آدم رو نمیشناسم، انگار این ادم اون کسی نیست که این همه سال باهاش زندگی کردم، اگر پای بچم وسط نبود جدا می شدم اما دوست ندارم به بچم برچسب بچه * طلاق زده شه، دوست ندارم آیندش خراب بشه. اما ادامه * زندگی هم برام سخت شده زیر یک سقف بودن با کسی که دیگه بهش هیچ احساسی نداری سخته.