سلام:)
راستش یه مدته احساس میکنم خودمو گم کردم، احساس میکنم همش دارم فیلم بازی میکنم، نه اینکه جلوی بقیه ها نه!
مثلا میتونم در مورد یه موضوع از جایگاه دوطرف حرف بزنم ،ینی در یک لحظه اونطرفی باشم و در لحظه دیگه خودمو جای اونطرف قضیه بزارم! یجوری که اصلا ندونم نظر اصلیه خودم کدومه.
یا برای یه موضوع ناراحت کننده بشینم گریه کنم و یهو وسط گریه میتونم کلا بی تفاوت بشم!
الان دیگه واقعا احساس میکنم نمیدونم چی خوشحالم میکنه چی ناراحت... هر کاری میکنم انگار یه صدایی تو وجودم میگه نه این تو نیستی بازم داری نقش بازی میکنی، اما حتی نمیدونم خود واقعیم کیه، مثلا اگه بهم بگم خودتو توصیف کن نمیتونم.
دلم میخواد یکی تمام زندگیمو میدید ،وجودمو میدیدی تا بهم میگفت اصلا من کیم ؟!
اصلا خوبم ،بدم...
یه چیز دیگه هم اینکه احساس میکنم از یک طرف یه شخصیت رنج دیده مظلوم توی وجودمه که مهربون و دلسوزه... که باعث میشه به بقیه محبت کنم یا باهاشون همدردی کنم... اما توی همون لحظه ها یه صدای دیگه ای از توی وجودم میگه نه تو اصلا ادم خوبی نیستی فقط داری نقش بازی میکنم، اصلا به بقیه خوبی میکنی چون زور بدی کردن نداری...
این خیلی عذابم میده خیلی، فکر کنین توی هر حالی این صدا توی سرتون باشه حتی وقتایی که ادمارو بدون اینکه بشناسنتون خوشحال میکنین بازم این صدا هست...
به مشاور هم مراجعه کردم اما بازم احساس میکنم اصلا نتونستم مشکلمو بگم، به نظرتون من مشکلی دارم یا اینا فقط زایده ذهن منه، اخه حتی وقتی میخواستم برم پیش روانشناس ،باز هم اون صدا میگفت نه، تو مشکلی نداری فقط داری نقش بازی میکنی، اما یه صدای دیگه هم توی سرم میگفت من دارم عذاب میکشم، اگه چیزیم نیست پس باید حالم خوب میبود.