سلام من حالم اینروزا اصلا خوب نیست حس میکنم نظم تو زندگیم نیست از خونودامم خسته شدم چون میبینن حالم بده انگار نه انگار مامانم جای اینکه بگه چته فکری به حال من و مشکلات من کنه میگه چرا کمکم نمیکنی فلان کار کنم بیسار کار کنم د اخه منو ببین اصلا خودمم خودمو فراموش کردم ببین زندگیمو حالا بیام به تو کمک کنم درک نمیکنه منو بعد انتظار داره من درک کنم؟ من انگیزه ندارم بخدا بدغذام سر همین بدغذایی ریزش مو و خستگی و کاهش تمرکز و هزار درد و مرض گرفتم ازون ورم روحیم خوب نیست امسال کنکور دارم هییچ برنامه ای هنوز براش ندارم ازین طرفم فشار خونواده و اینکه مجبورم تو این حالم اونارم تحمل کنم روانیم کرده دیگه صبر ندارم بخدا تو این دنیا یه نفر نبود منو دید بگه حالت چطوره هر کی فکر خودشه خوب منم بخاطر همون میخام تنها باشم خستم از ادما به قران خونوادمو دیدم نسبت به همه بدبین شدم محبت پدر مادر چیه شما بگید؟ مشکلی دارید کمکتون میکنن حلش کنید؟ ببینن مریضی چیزی گرفتید میبرنتون دکتر؟ چیزی ازشون بخواید براتون تهیه میکنن؟ باهاشون حرف میزنید؟ بهتون میگن دوستون دارن؟ قوربون صدقه میرن؟ نگرانتون میشن؟ باهاتون شوخی میکنن؟ تفریح میرید دسته جمعی؟ حالتون بد شه حالتونو عوض میکنن؟ خونواده من هیچ کدوم ازین کارارو نمیکنن هیچ کدوم اما تا بخواید تحقیر میکنن همین شده که من به خودم هبچوقت مطمئن نیستم چون خونوادم فقط کوبیدن تو سرم و حرف چرت تو مغزم ریختن که ایندمو سیاه کنن بخدا خستم یکی بفهمه منو به قران از حرفای محبت امیز حتی حالم بهم میخوره! چون باور نمیکنم کسی دویم داشته باشه! چون خونوادم اینطورن دیگه به کی امید داشته باشم! محبت من ندیدم اصلا اصلا ندیدم نمیدونم چطوره که شما خونوادتونو بقل میکنید یا اونا شمارو میبوسن ما تو خونوادمون جز فحش و نفرت هیچ احساسی از خونواده دریافت نکردیم! بابام با داداشم کلا حرف نمیزنه من با مامانم کلا بحث دارم دیوونه خونس واس خودش بعد شما میگید خونواده ال بل من نفهمیدم من نداشتم هیچوقت خونواده ای بریدم دیگه از این رندگی موندم گریه کنم یا بزنم تو سر خودم نمیدونم دیگه چیکار کنم د اخه لعنت به این زندگی من فقط 18 سالمه 18 سالمه به قران فک میکنم 80 سالمه نوجونارو اون روز میدیدم سال اخریا امتحان داده بودن با رفیقاشون میخندیدن نگاشون کردم اصلا حالم خوب شد یه لحظه به خودم گفتم تو چن سالته؟ توهم مگه هم سن اینا نیستی توهم مگه نوجوون نیستی
