سلام.من خسته شدم ،دیگه حوصله هیچکسو هیچیو ندارم ،احساس پوچی میکنم،انگار توی * مرداب گیر افتادم و همش دستو پا میزنم دیگ از دستو پازدن برای رهایی هم خستم،حس بدی دارم ،دارم دیونه میشم،حتی نمیتونم حرف بزنم ،چجوری میشه از چیزایی ک تو مغزمونه ،چیزایی ک عذابمون میدن حرف زد وقتی قادر ب بیانش نیستیم،راهی هست یک نفر جای من حرف بزنه و بگه من چمه؟هیپنوتیزم چجوریه