سلام من عاشق یکی از دختر های فامیل دورمون شدم...اونا تو شمال زندگی میکنن ما تو مشهد اصلا قصد عاشق شدن نداشتم ولی شدم هرکاری کردم فراموشش کنم ولی نشد خیلی بهش دلبستم اصلا بدون اون میمیرم...ما رفتیم شمال بعد فهمیدم واسش خواستگار اومده من رفتم لبه ساحل باهاش حرف زدم که میتونم بگم بهترین روز زندگیم بود اما خب اون گف جوابش به پسره منفیه بعد شب خواستگاری بهش پیام دادم ک عاشق یه نفر شدم میخوام باهات دردودل کنم و قصد گفتن دوستت دارم بهش نداشتم اما گف استرس دارم منم خیلی ترسیدم بهش گفتم عاشقتم اونم گف تو عینه برادرم میمونیو ازین حرفا بعد گف درست نیس باهم حرف بزنیم منم گفتم خب باشه و جوابشون منفی بود خیلی میترسم از دستش بدم بخدا یه لحظه فک کردم جواب مثبت داده بخدا خواستم خودکشی کنم ولی فهمیدم منفی بود...الان کارم شده شب بیداری و گریه هیچ کس نیس کمکم کنه هر کی رد میشه دله منو میشکونه خیلی به کمکتون احتیاج دارم