سال 97 بود . . . پسریو دیدم . . . بهم سیگار داد اولین بار قبول نکردم ولی بعدش کشیدم !
حالا بماند ک پسره چقد در حقم ظلم کرد و منو بدبخت بیچاره کرد
دوماه کشیدم هر دفعه ده نخ یازده نخ
دیگ ترک کردم بعدش سالی دو بار اینا میکشیدم هر دفعه * نخ
سال 1400 دیگ نکشیدم مادرم همه چیو میدونست
گفت تا زمانی ک سیگار بکشی ینی سایه اون پسر تو خونه منه
حالا دلم سیگار میخواد و نمیدونم چ کنم
قول دادم هم پسره ازم قول گرفت ک دیگ نکشم هم مادرم
نمیدونم چیکار کنم خیلیی دلم میخواد . . . کاش میشد بکشم کاش کاش
ولی نمیشه . . . چقد بده واقعا یبار ب * پسر دوس شدم بدبخت شدم
شاگرد اول بهترین مدرسه شهر بودم خانواده وعضیت مالی شخصیتی همه چی اوکی بودم
ولی الان * ادم ک صبح تا شب لش کرده
خدایا من اازار ب مورچه نمیرسه
این حق من نبود
ازت گله میکنم شبا ک گریه هامو نمیبین
قرصی شدنمو ک نمیبینی
شاید اینجارو خوندی !
بیخیال . . .