سلام من دختری ۲۱ساله هستم پسر عمه من یک سال و نیم از من کوچیکتر هستن و فروردین ماه به من پیام دادند و گفتند که به من علاقه دارند وقتی هم از من پرسیدند که من بهشون علاقه دارم من جواب خاصی ندادم یعنی نه گفتم نه و نه اره ،بعد یک هفته ایشون گفتن براشون مشکل خانوادگی پیش اومده و بهتره دیگه باهم درارتباط نباشیم تو این مدت فقط همین دوبار حرف زدیم وایشون گفتن حالشون خیلی بده و اینا ،ما هرهفته هم دیگرو میبینیم چون فامیل هستیم همیشه دور هم جمع میشیم تو این دورهمی ها ایشون خیلی ساکت و گوشه گیر بودند و من عذاب میکشیدم چون فکر میکردم به خاطر من انقدر ناراحت هستن ما از نظر خانوادگی اصلا به هم نمیخوریم و خانواده من خیلی بالاتر هستن ولی خب من به خاطر یه سری مسائل ،تعریفی که خانوادم از ایشون میکردن میخاستم جواب مثبت بدم و کمی هم بهشون علاقه مند شدم ولی عاشقشون نیستم و فقط یکم دوسش داشتم
ایشون قبلا یکیو دوست داشتند و براش نامه نوشته بودن و دخترخانم هم گفته بود بهش علاقه نداره و تمام و قرار بود با پسر عمه دیگه من ازدواج کنه دختر خانم هم اشنا ما هستند و رابطه خوبی باهم داریم
من متوجه شدم این اقا بعد فهمیدن کنسل شدن ازدواج اون دختر خانم به من دروغ گفتن که براشون مشکل خانوادگی پیش اومده و در اصل دلش پیش عشق اولش بوده
من واقعا غرورم شکسته و حس میکنم شخصبتم خورد شده از طرفی اون خانم به صورت غیر علنی نامزد دارن و مدتی دیگع قراره علنی بشه و از همه مهمتر هیچ حسی به این اقا ندارع
و من مطمعنم ایشون دوباره به من پیام میدن
حالا سوال من اینه ایا به روشون بیارم که من همه ماجرا رو میدونم؟
یا خیلی مستقیم بگم که حسی بهش ندارم
من واقعا هیچ حسی بهشون ندارم و خیلی بی تفاوت هستم نسبت بهشون ولی خب غرورم واقعا شکسته شد وقتی فهمیدم نمیدونم وقتی دوباره پیام داد چهطور برخورد کنم ببخشید طولانی شد