سلام من پسر ۳۳ ساله هستم تا سال ۸۴که پیش دانشگاهی گرفتم بین اقوام و فامیل معروف بودم به بچه مذهبی و درس خون حتی نماز شب میخوندم کنکور سال اول دادم پرستاری یزد قبول شدم نرفتم پزشکی میخواستم اما دو پسر دایی شر. داشتم مخم زدن من از راه به در کردن نماز و درس فراموش شدم یک ادم هوس باز و زن باز و گناهکار بی سواد الان که مینویسم سال ۱۴۰۰ هست بعد از سال ها رفاقت پشیمون شدم میخوام دوباره برگردم و بشم پسر خوب فامیل دست از گناه بکشم شماره ام عوض کردم و به دوستانم گفتم دیگه سراغم نیاید و نمیان میخوام توبه کنم از گناهان زیادی که در این سال ها از روی سهو انجام دادم فکر میکردم شاهکاره ... و میخوام دوباره کنکور بدم با تلاش زیاد بهترین رتبه بیارم پزشکی قبول بشم اما یک زن داداشم خیلی من مسخره و توهین میکنه به دیپلم و سواد پایینم میگه سنت بالا رفته و حسابی با حرف هاش ازارم میدم میخوام کمکم کنید من سهمیه ۲۵ درصد کنکور دارم ... ایا واقعا این قدر سن من بالا رفته که این جور من توهین میکنه ...؟؟ دوم ولا عاشق یک دختر محجبه و فرزند شهید شدم خانواده میگن اشنا بگیر باهات میسازه من اون دختر دوست دارم کسی نمیدونه حتی اون دختر و حانواده ام چیکار کنم من بیکار ولگرد بودم هیچی از خودم ندارم .. تو رو خدا راهنماییم کنید کامل برای رضای خدا