سلام ببخشید که اومدم اینجا ولی دارم دیونه میشم الان دو روزه که اثباب کشی کردیم طبقه بالا خونه مادر شوهرمم ,،شوهرمم کلا شیفته و من همش تنهام
همش فکر و خیال میکنم تو ذهنم بچه هارو تصور میکنم
من واقعاااا بچم و الان بچه دار شدم ،به هیچکس نمیتونم حرف بزنم میترسم مسخرم کنن
شوهرم خیلی خسته میشه جلوش شادم نمیخام خونه هم ارامشش از بین بره
ولی از موقعی که پاشو میزاره بیرون کارم فقط گریس
چیکار کنم ؟طبیعیه من خیلی شاد بودم الان همش میخوابم همش گریه میکنم روشنایی اذیتم میکنه
درسام داره افت میکنه چند وقت دیگه کاراموزی دارم باید برم بیمارستان با این شکم چیکار کنم