مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

ناامیدی و بی انگیزگی نسبت به زندگی

274 بازدید
سوال شده ژوئیه 8, 2021 در مشاوره رایگان فردی توسط مهتاب
ویرایش شده ژوئیه 8, 2021
سلام :)
من یه دختر هیجده سال هستم و هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم . بیشتر وقت ها حس خودکشی بهم دست میده و مدام ناراحتم . ولی اصن تو جو خانواده ام متاسفانه با اینکه تحصیل کرده هستند ولی اهمیت به من نمیدند و مدام درگیر خودشونن. حتی وقتی من حرفی میزنم با خنده از کنارش رد می‌شوند . من از بچگی ام تا حالا وضعیت درسی خیلی خوبی داشتم . به نحوی که همیشه جزو اولینا بودم ولی با همین حال در دو مرحله سمپاد قبول نشدم و نمونه رفتم . شاید به دغدغه هام بخندید ولی باور کنید من از همون سن تحت فشار بودم و واکنش فامیل به گونه ای بود که انگار من خنگم که با تمام آزمون های که از کلاس چهارمم میرفتم قبول نشدم و حس میکنم کنکور هم مثه اون آزمون ها بشه و نتیجه نمی گیرم من در این مدت تحصیلم جدا شدن از دوستام و قبولی اون ها هم خیلی اذیتم کرد . اما به هر نحوی من تا دهم پیش رفتم ولی از هنگام مجازی شدن من به کلی درسم افت کرد و مدتهاست سراغ کتابامو نرفتم . از طرفی من خیلی لاغرم و استخوان بندی ضعیف دارم . مدام خانواده ام بابت این حرف میزنند و حتی گاهی میگن بردن تو با خودمون تو جمع دوستان و اینها مایه ابرو ریزیه و کاش نبودی تو . این اواخر بابت افت درسام بیشتر سرکوفت میزنند و از طرفی چون خواهرم دانشجوی پزشکی هست توقع خیلی بالایی از من در کنکور دارند . یه جورایی حس میکنم من بدرد زندگی کردن نمی‌خورم . چون از نظر اخلاقی هم باهاشون فرق دارم و از نظر ظاهری هم خیلی زیبایی و چهره بهتری از من دارند خواهر و برادرام . شاید باورتون نشه ولی هر عیب و نقصی بوده توی چهره منه .  
من با اینکه همه جوره پشت دوستام هستم . ولی حتی دوستامم دوست نیستند و اون ها هم درگیر کنکورند و خبری از من نگرفتند با وجود اینکه من خیلی بفکر شونم . حس میکنم یه انسان بی مصرف اضافی ام که هیچ کسی اهمیت براش نداره. من حتی کسی رو ندارم باهاش درد و دل کنم و مدام اشکام رو گونه هام می‌ریزه . گاهی وقتا حس میکنم تنها مرگه که باعث میشه خودم و بقیه راحت بشن .
متاسفانه یه سری فامیلامونم دختراشون که حتی کمتر از سن من بودند عروس کردند و تقریبن موقعیت های خوبی هم بوده برای ازدواج و حتی گاهی وقتا خانواده ام تو عصبانیت میگن اولین کسی که بیاد تو رو باید عروست کنیم و ... با اینکه با ازدواج سن پایین مخالفن ولی گاهی وقتا میگن . مدام میگن باشه به سختی های روزگار بیفتی . باشه برای یه لقمه نون به گدایی بیفتی و از این حرفا ... یه جوری که خودمم باورم شده آینده خوبی در انتظارم نیس
 حتی میگن نمی‌دونیم چه گناهی کردیم که تو بچه مایی :///
من از هیچی به وجد نمیام و هیچ کسی برام مهم نیس . یه مدت یه پسری در فضای مجازی حرف میزدم و به نحوی من گاهی درد و دل میکردم و برگشتم دوباره به مسیر درسم ولی اونم مثل خودم کنکوری بود و از طرفی کلن از فضای مجازی بابت درسش رفت
و دوباره من به وضعیت الآنم برگشتم . حس میکنم هیچ کسی هیچ کسی تو این دنیا نیست که بخواد به کسی کمک کنه . با اینکه من خودم همه جوره و با تمام وجود به بقیه تا جایی بتونم کمک میکنم . من حس میکنم زندگی خیلی مضخرفه و همش تاریکی ها و تلخی های زندگی جلوی چشممه . و هیچ نقطه روشنی نمی بینم
 انگار هیچ چیزی روی من تاثیری نداره این روزها ...
3 پاسخ
پاسخ داده شده ژوئیه 8, 2021 توسط Siroos ممتاز (180 امتیاز)
سلام.من فکر نمیکنم هر عیبی بخواد تو چهره یه شخصی باشه و خودت اینطور فکر میکنی،هر کسی نقاط مثبت زیادی داره و تو  توی متنت از خودت چیزای منفی زیادی گفتی.حس و حالی که کنکور و درس بهت داده رو درک میکنم و یاد اون روزا خودم افتادم باید بگم من با اینکه رشته تاپی قبول شدم باز انگار باب میل بقیه نبود و زورشون میومد تبریک بگن و برام اصلا مهم نبود چون گفتم این زندگی منه و ب کسی مربوط نیست اونا همیشه میگفتن تو هیچی نمیشی و فقط مورد تمسخر بودم و از هیکل تا همه چیزمو مسخره میکردن در حالی که مشکل خاصی نداشتم ولی من رفتم باشگاه روی هیکلم کار کردم،تلاشمو کردم توی اوج ناامیدی درس خوندم و موفق شدم رشته خوبی بیارم،توی دوران ناامیدی در امید روم باز شد و اصلا فکرشو نمی کردم بهتر بشم و دوبار تجربه خودکشی داشتم و داشتم میرفتم سمت مصرف مواد تا به خیال خودم آروم شم ولی مقاومت کردم و توی این راه بخاطر اینکه رو هدفم متمرکز شدم دوستامو از دست دادم،الان پشیپون نیستم که برای هدفم تلاشمو در حد خودم کردم و من بخاطر مردم موفقیتو نخواستم،یعنی نخواستم برم باشگاه و رشته هدفم بخاطر مردم ،بخاطر خودم بود و الان بازم خیلیا پشت سرم حرفایی میگن و برای آیندم تصمیم میگیرن ولی من به اونا کاری ندارم.بنطرم بعضی وقتا لازمه تنهایی گریه کرد و خلوت کرد ،یه وقتاییم روحت خسته میشه باید استراحت کنی.از این حالتت بیا بیرون و سرگرم چیزی شو،من خودم در کنار درسام هنرو حرفه ای خودم توی خونه تنهایی ادامه دادم چون استعداد داشتم،حتما نباید استعداد داشت و حرفه ای بود و میشه تفننی یه هنرو شروع کرد.  و وقتی حالم گرفتس میرم سمت کارای مورد علاقم و بهتر میشم.امیدتم به خدا و خودت از دست نده.
پاسخ داده شده ژوئیه 9, 2021 توسط Mehdi0791 حرفه ای (4,620 امتیاز)
برای هرکسی این مسایل یا مسایل مشابه وسخت تر ممکن هست پیش بیاید اگر خواسته باشی به این مسایل توجه کنی به قول معروف زود از پا در میایی. خیلی افراد هستند که با وجود این مشکللات راه درست را انتخاب کرده ودر حال زندگی هستند شما باید به مسایل حاشیه ای بی تفاوت بشی وهدفت که درس خواندن هست را ادامه دهی در یک رشته خوب به مانند خواهرت . این مسایل گذرا هستند. بهت قول میدم تمام این مشکلاتت حل شود. ضمنا چنانچه تمایل به اخذ مشاوره داری میتوانی با نصب اپلیکیشن پزشکت با کد معرف من 233338 در تماس باشید
پاسخ داده شده ژوئیه 10, 2021 توسط ی دوست
مردم معدن هایی از طلا و نقره اند
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,218 سوال

28,461 پاسخ

29,815 دیدگاه

2,087 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 260 بازدید
1 پاسخ 110 بازدید
2 پاسخ 287 بازدید
1 پاسخ 170 بازدید
1 پاسخ 333 بازدید
2 پاسخ 230 بازدید
2 پاسخ 470 بازدید
2 پاسخ 553 بازدید
...