من16 سالمه اینکه برا معرفیم نگفتم جنسیتمو چون همین هم باعث آزارم میشه ظاهرن دخترم
اینکه من هم بازیام خب هم پسر بودن و هم دختر از بچگی تا الان
ولی کلا با پسرا همیشه رفیق بودم از زمان کودکیم میشه ب عکس بازی و فوتبال با پسرای کوچه اشاره کرد در واقع من اونا رو از خودم جدا نمیدونم
موقعی رفتم مدرسه بعد از 3 سال کلاس سوم دوست صمیمی ب قول معروف، پیدا کردم ک بازم اونقدر صمیمی نبود
کلا تو مدرسه * بار گفتم من بابام تو خونه بم میگه پسر بابا همون دوست صمیمی مسخرم کرد و یادمه کلی گریه کردم ک بابا ب من اینو نگو.
من از انیمیشن هایی ک میدیدم تعریف میکردم ازم فرار میکردن
مجبور بودم مث اونا رفتار کنم و ادامه بدم
کلاس هفتم اینکه اگه دختری زیاد نزدیکم میشد * حسی پیدا میکردم
بخاطر همین سعی میکردم ک تک نفره بشینم این احساسات اوج خود شو هفتم شرو کرد
تا اینکه من همین جوری بودم و * روز یکی از بچها گفت تو موهات پسرونس لباسات پسرونس تامبویی با اینکه نمیدونستم چیه گفتم شاید
بعد دیگه این سوال خیلی شد و منم گفتم آره
اینکه من کلاس دهمم و الان حتی ب دخترم حس دارم
بعضی وقتا تحریکم میشم ولی اینطور نیست ک لزبین
در واقع من از اندامم ن تنها نفرت دارم بلکه همش ب تغییر جنسیت فکر میکنم در واقع دغدغه منه
و همیشه حتی با * کلمه ساده مثل دخترم داغون میشم نمیتونم اینو تحمل کنم یا از اسم خودمم گریزونم
خانوادم از وقتی فهمیدن اینطور چیزی هست همش تو خونه دعواعه ک چی من الکی میگمو دارم سر کار شون میزارم
حتی این اواخر میگفتن ب خاطر پسر این کارا رو میکنی
بخاطر این من چند شب گریه کردم ک چرا بهترین افراد زندگیم اینطور قضاوتم میکنن تازه اینکه اگه راس میگی پسری شلوارتو بکش پایین
مسخرس میدونم ولی واقعیع
منی ک ب چشم * همجنس ب پسر نگا میکنم چرا باید اینطوری قضاوت بشم
وقتی ک ب آینده فکر میکنم دوس دارم زن داشته باشم
یا اینکه من نون آور خونه. باشم
یا از وسایل دخترونه نفرت دارم این خودشو تو کلاس7 نشون داد
در کل من الان ب مشاوره دسترسی ندارم
و میخواستم نظرتون در رابطه با زندگینامه من چیع
ممنون میشم کمکم کنید.