من با * پسری اشنا شدم بعد این پسره منو خیلی میخاد و میگه عاشقمه اما من ادمی نیستم که وارد رابطه بشم و از رابطه بیژارم تنهاییو دوست دارم و درنهایت ازدواج ب این اقا هم قبلا گفتم و میگه هی مشکلی نیست ولی هی هربار میکه دوست ندارم بری بیرون یا دوستات دوست ندارم وقتی میریم بیرون کسی باشه خودمون تنها دلم نمیخاد و هی میکه بیا بیرون بسا بیرون یا گیر میده چی میپوشی اگر رفتی بیزون منم میام ازدور
چیکار کنم بمونم باهاش یا ن ماهنوز تصمیم رابطه جدی نگرفتیم