سلام * زوجی از فامیل روخیلی بها دادیم خیلی درحدی ک مرده دسته چکنداشت شوهرم چکملیاردی میکشیدبراش خیلی کارا کردیم براشون خیلی تهش جبران نکردن عزت نزاشتن سرمون احتراممون نگرفتن * شب واس تشکر دعوتمون نکردن حالام ک خواهر اون شخص منو میبینه و خودشو میزنه ب اون راه بعد زنگمیزنه ب شوهرم ک ضامن وامم شو منم ب شوهرم میگم نکن ولی چون خیلی مهربونو دل رحمه میگه ولش کن عیبی نداره منم * رفتاری کردم ک بدشون بیاد اونا ناراحت شدن ولی از من دست از سر شوهرم برنمیدارن اونم حرفمو نمیخونه ب خدا چ چکایی از ما ک پاس نکردن خسته شدم چی کار کنم باهاشون