همیشه هرچقدر دعا کردم،خواهش کردم،ازش التماسش کردم ولی هیچ وقت وجودشو تو زندگی ام ندیدم تو بدترین شرایط زندگی سال قبل بودم و کمکم نکرده،نگاهمم نکرد،امسالم دارم مثل سال قبل،پیش میرم ولی هیچ اهمیتی نمیده،درک نداره،احساس نداره،وجود نداره.کنکوریم سال اول نابود شدم رفت بخاطر خودارضایی،افسردگی،فکر شکست،ناامیدی،عدم اعتماد ب نفس،درگیری روحی روانی... هرچی التماسش کردم کمکم کن،به دستای پینه بسته پدرمادرم نگاه کن،به وضع زندگیم نگاه کن به بدبختیا،بیچارگیا،به.....هیچ ککشم نگزید.امسالم ک نشستم برا سال دومم همون مشکلات سال اول رو دارم نمیزاره پیش برم نمیزاره درس بخونم، نمیزاره زندگی کنم نمیزاره اعتماد ب نفس داشته باشم،اتگیزه،امید به زندگی..... نمیزاره داشته باشم.حالم خیلی بده وضع مالیمم در حدی نیست پیش مشاوری چیزی برم نمیدونم چیکار کنم هیچکسو ندارم بدبختم بیچاره ام.لعنت بر این زندگی....خدایی وجود نداره اگه داشت * نیم نگاهی میکرد به زندگی لجنم....