سلام.
امیدوارم حلتون خوب باشه.
راستش من چند سالی هست که دچار افسردگی شدم. تحت دارو درمانی قرار گرفتم به مدت چند بار خوب شدم ولی دوباره دجار مشکل شدم.
این دفعه آاخر به مدت ۸ ماه هست که افسردگی دارم و زندگیم مختل شده. متاسفانه اول زندگی متاهلی زمانی بود که افسردگی فعلی من شروع شد و هنوز هم ادامه داره. خیلی خانمم را اذیت میکنم و از این بابت پشیمون هستم ولی نمیدونم چرا نمیتونم جلوی خودم را بگیرم. خانوادم را هم خیلی اذیت میکنم و به درس هام هم نمیرسم. همش توی گذشته هستم و فکر میکنم. فکرهای منفی.
دانشجو هستم در خارج از کشور. از زندگیم راضی نیستم و مشکل اصلی خودم را در مقایسه کردن با دیگران و حسودی میدونم. حتی همسرم را با بقیه مقایسه میکنم و به خودم میگم انتخاب خوبی نداشتم. این علی رغم تمام خوبی های ایشون هست ولی من نمیبینم هیچ کدام از خوبی هاش را.
اگه لطف کنین به من راهکاری بفرمایید، ممنون میشم.