من دختری 15 ساله هستم حالم خیلی بده پدر و مادرم تمام افکارشون رو بهم تحمیل میکنن.من هیچ دوستی ندارم بخاطر افکار پدرومادرم و بخاطر همین موضوع یکی دوماهی میشه ک با پدرم اصلا صحبت نکردم .خسته شدم ازبس میگن اینکارو کن اونکارو کن.خسته شدم از بس یکی یکی دوستام و ازم جدا میکنن،چرا؟چون فلانی گوشی گرفته حتما دختر خرابی شده چون فلانی روسریش عقبه دختر هرزه ایه،چون فلانی همش بلند بلند میخنده دختر منحرفیه...
خداوکیلی اینا دلیله؟؟؟؟؟؟؟
دیگه واقعا خسته شدم،تنها شدم،حوصله ندارم و چندباری ب فرار از خونه و خودکشی فکر کردم ک شاید از دست کاراشون راحت شم تروخدا کمکم کنین