سلام دوست عزیز
من 18سالمه وبه اجبار و تحت فشارهای روحی روانی خانوادم قبول کردم که با یکی از فامیل های مادرم ازدواج کنم وقتی که کوچیکه بودم از سوی بسیاری از افراد نزدیک پدرو مادرم دچار سو استفاده جنسی شدم و بخاطر مادر و پدرم که از کودکی افراد بزرگسالی میومد رو میگفتن قراره باهاشون ازدواج کنم دچار ترس و وحشت شدم من فوبیای لمس دارم حتی اگه پدرو مادرمم لمس کنم دچار حالت تهوع میشم نمیدونم چیکار کنم روز ها و شب ها با وحشت از آینده میخوابم و بیدار میشم نمیخواهم با کسی ازدواج بکنم بخاطر همین تصمیم گرفتم طرفو بکشم و برم زندان حداقل نیاز نیست به آینده فکر کنم اگه میشه بهم بگید اگه راه دیگه ای هست