کاش دیر ازدواج کرده بودم کاش هیجانات دوران دوستی رو تجربه کرده بودم کاش لااقل * بار با * پسری رفته بودم بیرون کاش لااقل با کسی ک جفتمون همو میخواستیم مجردیمونو میساختیم کاش اصن برا همنقش بازی میکردیم ک خوده واقعیمون نشون ندیم مگه خوده واقعیمون چ گهی هستیم زود درگیر زندگی شنیدیم درگیر کمو زیاد قسط و وام دخل و خرج اونجوری اونموقع حتی ب دروغ ادم شاید * دوست دارم میشنید از دوست پسرش الان چی باید بین زحمتایی کمیکشه خودت ببینی دوس داشتنشو بابا طرف دو سه ساله رفیقن باهم مثل روز اول براهمتازگی دارن چرا چون فقط زندگیشون ب عشق و حال و رابطه میگذره ن گیر دادن الکی بهم،،، ن غصه دیروز ن نگرانی فردا تروخداااا زود ازدواجنکنید من عین سگ پشیمونم شوهرم خیلیییی خوبه ولی من حس میکنم مجردیم سوخت حس میکنم خیلی چیزارواز دستدادم خیلی چیزاروتجربه نکردم اصن مگه ادم خره دوست دارم های صدتا مردو ول کنه واس دوست ندارم های یه مرد تهش که چی ادم زود ازدواج کنه یهو از اول بپره اخر سراغ ظرف عسل این ظرفه از دور توش عسله ولی فقط روشه وسطش گوه مالیدن اگه الان بخوام طلاق بگیرم ب خاطر تجربه اون حسا خریت محضه اگه خیانت کنم هم گناه داره هم نمیتونم اصلا من فازم فرق داشت از اول دلم * مرد خوشگل وخوش تیپ میخواس با اختلاف سنی کم ک احساساتی باشه و رمانتیک از اونا ک سورپرایزم کنه شوهر من اینجوری نیست ولی میدونم ارزوی خیلیاست من لیاقتشو ندارم اونم لیاقتم نداره ما اشتباهی اومدیم تو زندگی هم اما افسوس ک گره باز نشدنی این رابطه بچمونه